به نظر ميرسد ژنتيک، محيط اوليه، نوروبيولوژي، و فرايندهاي رواني و اجتماعي از عوامل مهم مؤثر باشند؛ به نظر ميرسد برخي از مواد مخدر تفريحي و داروها باعث ايجاد يا بدتر شدن علايم ميشوند. پژوهش حاضر بر روي نقش نوروبيولوژي متمرکز شده است، اگر چه هيچ علت ارگانيک مجزايي يافت نشد. ترکيب بسيار محتمل علائم بحثهايي را در مورد اينکه آيا تشخيص نشان دهنده يک اختلال واحد است يا تعدادي از سندرمهاي گسسته، بر انگيخته شده است.
نقطه اتکاي درمان، داروهاي آنتي سايکوتيک (ضد جنون) است، که عمدتاً فعاليت دوپامين (و گاهي اوقات سروتونين) را سرکوب ميکنند. درمان رواني و توان بخشي حرفهاي و اجتماعي نيز در درمان مهم هستند. در موارد جدي تر - که امکان ايجاد خطر براي شخص بيمار و ديگران وجود دارد - ممکن است به بستري اجباري نياز باشد، اگر چه ماندن در بيمارستان در حال حاضر کوتاه تر و کمتر از آن چيزي است که زماني مرسوم بود.
اختلال عمدتاً ادراک را تحت تأثير قرار ميدهد، اما معمولاً به مشکلات مزمن در رفتار و احساسات نيز ميانجامد. افراد مبتلا به اسکيزوفرني در معرض شرايط اضافي ( همراه بيماري) هستند، از جمله افسردگي اساسي و اختلال اضطراب؛ احتمال سوء مصرف مواد مخدر در طول زندگي تقريباً 50? است. مشکلات اجتماعي از قبيل بيکاري طولاني مدت، فقر و بي خانماني، شايع هستند. اميد به زندگي متوسط افراد مبتلا به اين اختلال به دليل افزايش مشکلات سلامت جسمي و نرخ خودکشي بالاتر (حدود 5?) 12 تا 15 سال کمتر از کساني که مبتلا به آن نيستند.
علائم فرد مبتلا به اسکيزوفرني ممکن است دچار توهمهايي شود (که اغلب به صورت شنيدن صداها گزارش شده است)، خيالات (اغلب عجيب و غريب يا سرکوب گرانه در طبيعت) و آشفتگي فکري و کلامي ميباشند. مورد دوم ممکن است از از دست دادن قطار انديشه، تا جملات با اتصال نامنظم در معني، تا تناقض شناخته شده به عنوان آشفته گويي در موارد حاد متغير باشد. گوشه گيري اجتماعي، نامرتبي لباس و بهداشت، و از دست دادن انگيزه و قضاوت تماماً موارد عادي موجود در اسکيزوفرني ميباشند.اغلب الگوي قابل مشاهدهاي از مشکل عاطفي وجود دارد، براي مثال عدم پاسخگويي به محرکات. اختلال در شناخت اجتماعي با اسکيزوفرني مرتبط است.
همچنين علائم پارانويا؛ انزواي اجتماعي به طور معمول اتفاق ميافتد. همچنين معمولاً مشکلات در کار و حافظه بلند مدت، توجه، عملکرد اجرايي، و سرعت پردازش رخ ميدهد. در يک زيرگروه غير معمول، فرد ممکن است تا حد زيادي ساکت باشد، در وضعيتهاي حرکتي عجيب و غريب، يا در جلوههاي بي موردي از اضطراب قرار بگيرد، که همه اينها نشانههايي از جنون جواني ميباشند.
علائم مثبت و منفي اسکيزوفرني اغلب با واژههاي علائم مثبت و منفي (فقدان) شرح داده ميشود. علائم مثبت، آنهايي هستند که اکثر افراد به طور عادي تجربه نميکنند، اما در افراد مبتلا به اسکيزوفرني موجود ميباشند. آنها ميتوانند شامل هذيان، اختلال افکاري و گفتاري، و توهم لمسي، شنوايي، بصري، بويايي و چشايي باشند، و معمولاً به عنوان جلوهاي از جنون در نظر گرفته شوند. به طور معمول توهمات نيز مرتبط با محتواي مقوله خيال ميباشند.
عموماً علائم مثبت خوب به دارو پاسخ ميدهند. علائم منفي فقداني از پاسخهاي عاطفي طبيعي يا ساير فرايندهاي فکري ميباشند، و کمتر به دارو پاسخ ميدهند. آنها معمولاً شامل يکنواختي عاطفي يا کمبود عاطفه و احساس، فقر بيان (عجز گويايي)، ناتواني در تجربه خوشي و لذت (فقدان لذت)، عدم تمايل به تشکيل روابط (بي تفاوتي اجتماعي)، و فقدان انگيزه (فقدان اراده) ميشوند. تحقيقات نشان ميدهد که نشانههاي منفي نسبت به علائم مثبت بيشترين تأثير را در کيفيت زندگي ضعيف، ناتواني عملکردي، و بار مسئوليتي که بردوش ديگران است دارند. اغلب افراد با علائم منفي برجسته داراي سابقه ناموزوني قبل از شروع بيماري ميباشند، و اغلب پاسخ به دارو محدود ميباشد.
درباره این سایت